امروز ۸ رجب مصادف است با ۱۱۷ مین سالروز شهادت آیت الله سید عبدالله بهبهانی، او از جمله روحانیون تراز اول و از رهبران دوران مشروطه بود، که در روز ۲۴ تیر ۱۲۸۹ شمسی/ ۱۳۲۸ قمری توسط مخالفانش ترور شد.

نگاهی به زندگی و فعالیت‌های آیت الله سید عبدالله بهبهانی

 زندگی نامه آیت الله بهبهانی

سید عبدالله بهبهانی فرزند سید اسماعیل  متولد شهر نجف اشرف است، در مورد سال تولد او اختلاف نظر وجود دارد برخی‌ها او را متولد ۱۲۵۶، یا ۱۲۵۷، و برخی هم او را متولد سال ۱۳۶۲ می‌دانند و در جایی نیز او را متولد سال ۱۲۶۰ ذکر کرده‌اند و آنچه بیشتر نقل شده است  زمان تولد او را در سال ۱۲۵۶ می‌دانند.

پدرش سید اسماعیل به قولی در ۱۲۲۹ ق در بهبهان به دنیا آمد و پس از طی دروس مقدماتی در زادگاهش به نجف رفت و از محضر استادانی چون شیخ مرتضی انصاری، صاحب «جواهر» و شیخ حسن آل کاشف الغطاء بهره گرفت و در ۱۲۸۷ ق به درخواست ناصرالدین شاه به تهران آمد و به تدریس علوم دینی و امامت جماعت پرداخت و ظاهراً مقلدانی نیز داشت. وی در ۱۲۹۵ ق در تهران درگذشت و جنازه‌اش به نجف حمل و در صحن علوی به خاک سپرده شد.

سید عبدالله بهبهانی در نجف پس از گذراندن دوره مقدماتی، سطوح عالی را نزد عالمان نامداری چون شیخ مرتضی انصاری، حاج میرزا حسن شیرازی، حاج سید حسین کوه کمری و شیخ راضی نجفی فرا گرفت و به اجازه اجتهاد نایل آمد. در ۱۲۹۵ ق به تهران بازگشت و به جای پدر نشست و وارث مناصب دینی و جایگاه اجتماعی پدر شد.

فعالیت‌های سیاسی آیت الله بهبهانی

نخستین بار که نام او در تاریخ تحولات سیاسی به میان آمد در ماجرای تحریم تنباکو در سال ۱۳۰۹ ق بود. بنا به نوشته برخی منابع بهبهانی در تحریم تنباکو با سایر علما همراهی نداشت و در مجلس دعوت سفارت عثمانی بی محابا در حضور روحانیون و دعوت شدگان سیگار کشید و حرمت تحریم را شکست و در پاسخ اعتراض چند نفر از روحانیون با صراحت گفت «من مجتهدم و به تکالیف شرعی خود آشنا می‌باشم» و صریحآً فتوا داد که قرارداد انحصار توتون و تنباکو مفید است و استعمال توتون و تنباکو هم منع شرعی ندارد.

همراهی نکردن سید عبدالله با مخالفان قرارداد تنباکو سبب شد که از اعتبار او در میان مردم کاسته شود. از این تاریخ بهبهانی مورد توجه بیشتر صدراعظم امین السلطان قرار گرفت و رابطه دوستانه آنها مستحکم گردید. چنان که در طول صدارت اتابک، دعاوی دولتی عمدتاً به بهبهانی ارجاع می‌شد و این امر در حد خود به تثبیت وضع اجتماعی و منزلت سیاسی و حتی تقویت بنیه مالی وی کمک می‌کرد.

در رجب ۱۳۲۱ بر اثر فشارهای داخلی و خارجی اتابک مجبور به استعفا و خروج از ایران شد و عین‌الدوله جانشین وی شد. گرچه بهبهانی از صدارت او ناراضی بود، مخالفت علنی از خود نشان نمی‌داد. در مقابل، عین‌الدوله که بهبهانی را طرفدار امین‌السطان می‌دانست، سعی کرد با ایجاد اختلاف میان بهبهانی و همتایان او، شیخ فضل الله نوری و سید ابوالقاسم امام جمعه، بهبهانی را منزوی کند.

در پی انتشار عکس مسیو نوز بلژیکی وزیر کل گمرکات ایران، در یک مجلس با لماسکه با لباس روحانیون در محرم ۱۳۲۳، بهبهانی بر منبر رفت و عکس نوز را به مردم نشان داد و خواستار اخراج و تنبیه او شد. از این پس بهبهانی مبارزه تمام عیار را با حکومت استبدادی تدارک دید و با ارسال پیامهایی برای چهار مجتهد تهران از آنها یاری خواست که از میان ایشان، فقط سید محمد طباطبایی دعوت او را پذیرفت و چندی بعد در ۲۵ رمضان ۱۳۲۳ در منزل طباطبایی پیمان همبستگی و همراهی این دو مجتهد با یکدیگر استوار شد. اهمیت این پیمان به حدی بود که کسروی آن را آغاز جنبش مشروطه خوانده است. در این ایام مظفرالدین شاه در اروپا به سر می‌برد.

بازگشت شاه به ایران و آغاز به کار مجلس

با بازگشت شاه به کشور حوادثی رخ داد که زمینه اعتراض مردم و روحانیت را نسبت به دولت گسترش داد و با کنار رفتن عین الدوله و انتخاب مشیرالدوله به صدراعظمی، شاه در ۱۴ جمادی الثانیۀ ۱۳۲۴ فرمان مشروطه را صادر کرد. پس از انتخابات، در ۱۸ شعبان مجلس شورای ملی افتتاح گردید. با اینکه طبق متمم قانون اساسی علما نمایندگانی در مجلس داشتند، اما بهبهانی و طباطبایی به عضویت مجلس در نیامدند، ولی در جلسات آن شرکت می‌کردند و بسیار فعال بودند.

چند روز پس از افتتاح مجلس، مظفرالدین شاه درگذشت و محمد علی میرزا به عنوان پادشاه مشروطه در مجلس سوگند یاد کرد. از رویدادهای مهم مجلس اول تدوین قانون اساسی بود.

شیخ فضل الله نوری اصرار داشت که قانون اساسی و دیگر امور مملکتی باید کاملاً با شریعت اسلام منطبق باشد؛ اما کسانی از نمایندگان مجلس و یا بیرون از آن اساساً با آمیختن شریعت و قانون و مشروطیت مخالف بودند، در حالی که بهبهانی و طباطبایی مخالفتی با انطباق قوانین با شریعت نداشتند؛ حتی پیشنهاد  تفویض اختیار به علما برای رد مصوبات مجلس در صورت عدم انطباق با شریعت را تأیید و تصویب کردند. به تدریج مخالفت‌های شیخ فضل الله نوری افزون شد و موجب جدایی کامل مشروطه خواهان از شیخ فضل الله گردید. محمد علی شاه که سلطنت خود را در خطر می‌دید در ۲۳ جمادی الاولی ۱۳۲۶ به قزاقان تحت فرمان لیاخوف روسی دستور داد مجلس را به توپ بستند. بهبهانی به دستور شاه به عتبات تبعید شد.

این‌جا شرایط تغییر کرده

سید عبدالله بهبهانی در مسیر بازگشت از تبعید عراق به تهران وقتی به راونج در نزدیکی‌های قم رسید با فرزندش سید محمد بهبهانی ملاقات کرد، در آنجا به فرزند خویش گفته بود: «تو زنده ماندی و شیخ را در تهران به دار زدند و این ثلمه را به اسلام وارد ساختند؛ چرا نرفتی بند دار را بگیری و به گردن خود اندازی که این ننگ برای اسلام پیش نیاید و این لطمه و سکته به مشروطیت ایران وارد نشود».

۱۰ ماه قبل، وقتی تازه تصمیم گرفته بود از تبعید به تهران برگردد، شاگردش «محمد مهدی شریف کاشانی» برایش نامه نوشت: «... به تهران برنگردید... اینجا با زمانی که آن را ترک کردید، متفاوت است...». «سید عبدالله» اما باور نکرد. باورکردنی هم نبود که به قول خودش «فُکُل و کراواتی»‌های تازه به دوران رسیده برایش خط و نشان کشیده باشند. باور نکرد و برگشت تا با وجود استقبال با شکوهی که از او شد، چند ماه بعد، وقتی از زور گرمای شام‌گاه ۲۴ تیرماه ۱۲۸۹ با خانواده به پشت بام خانه‌اش پناه برده بود، چهار تروریست مسلح سراغش بیایند و جلوی چشم زن و فرزند او را به گلوله ببندند! تروریست‌ها گریختند و مثلاً شناخته نشدند. اما با کشته شدن «سید عبدالله» اوضاع سیاسی هم انگار ورق خورد و سرنوشت مشروطه و مشروطه‌خواهی به دست افراطیون، فراماسون‌ها و هم‌پیاله‌های «تقی زاده» افتاد.

آثار بجای مانده از آیت الله بهبهانی

سید عبدالله در کنار فعالیت‌های سیاسی آثاری را نیز از خود بجای گذاشته است:

  1. رسائل و مسائل در فقه.
  2. مجموعه‌ای ۲۵ رساله که در هر کدام از این رساله‌ها به یکی از مسائل فقهی پرداخته است.
  3. حاشیه بر جواهر.

محل دفن

تندروان کمر به قتل او بستند و در ۸ رجب ۱۳۲۸، در خانه خود به دست چهار نفر مسلح به قتل رسید و گفته شد افرادی نظیر سید حسن تقی زاده در این توطئه دست داشته‌اند. جنازه‌اش به سال ۱۳۳۲ ق به نجف حمل و در صحن علوی دفن گردید.

خدابخش حکیمی- خبرنگار تحریریه جوان قدس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.